نظر سه عارف درباره ی مولوی
نظر شیخ رجبعلی خیاط در باره ی مولوی
جناب شیخ خیاط ، در مورد مولوی حرف داشت و می فرمود:
«او در برزخ گرفتار است.»
یکی از شاگردان شیخ از او نقل می کند که فرمود:
خواستم کتاب مثنوی را بخوانم ، در عالم معنا شخصی را در جلو و دیگری را در پشت سر خود دیدم که یکی به دیگری می گفت: "نگذارید بخوابد". باشنیدن این سخن پیش خود فکر کردم که چرا هنگام قرائت قرآن نمی گویند: نگذارید بخوابد؟!
[آخه بعضی ساده لوحان کتاب مثنوی معنوی مولوی را قرآن عجم می دانند و صد حیف و صد افسوس که چنین تعصبی را روی قرآن ندارند. مولوی جاهل که البته علوم رسمی را از بر بود و از روی ضعف اعتقادی (نظر علامه جعفری درباره ی مولوی) مرید و عاشق شمس گشته بود- از روی نادانی- در باره ی کتاب خود، مثنوی، چنین می گوید:
مثنوی هست قرآن مدل هادی بعضی و بعضی را مضل
جالب است که مولوی به کسی که از او می پرسید چرا به کتابت ، قرآن می گویی؟ و حداقل آن را تفسیر قرآن نمی نامی!، فحش ناموسی می دهد و حتی کسی که سهوا به مثنوی پشت کرده است بر او می تازد . از این رو کتاب را کنار گذاشتم.
آیت الله بروجردی و مولوی
شبیه این مکاشفه برای فقیه عالی قدر مرجع بزرگوار حضرت آیت الله بروجردی – رضوان الله تعالی علیه – اتفاق افتاده است.
حضرت آیت الله صافی گلپایگانی، یکی از مراجع معاصر، در دیداری که در بهمن ماه سال 1377 هجری شمسی از مرکز تحقیقات موسسه ی فرهنگی دار الحدیث در قم داشتند ، در پاسخ به سوال نگارنده ی این سطور(نویسنده ی کتاب) در این باره فرمودند: از آیت الله بروجردی شنیدم که فرمودند:
«در ایامی که در بروجرد بودم، گاه الهاماتی از غیب داشتم ، یک وقت مشغول مطالعه ی کتاب مثنوی (مولوی) بودم که ناگاه صدایی شنیدم که: این شخص راه را گم کرده است ، به محض شنیدن این سخن،کتاب را بستم و زمین گذاشتم و پس از آن دیگر مطالعه نکردم، همان وقت کتاب«عدّة الداعی» کنارم بود مشغول مطالعه ی آن شدم.»
(این مکاشفه را حاج آقا موسی شبیری زنجانی نیز از قول افراد بسیاری از آیت الله بروجردی، برای نگارنده نقل کرده اند.)
حضرت آیت الله بروجردی فرمودند:«پس از شنیدن آن صدا ، برای اطمینان خاطر از این که الهام غیبی است ، از خانه بیرون آمدم و به کوچه نگاه کردم هیچ کس در کوچه نبود.»
ملا احمد نراقی و مولوی
فقیه و عارف و شاعر نامدار مرحوم ملا احمد نراقی– رضوان الله تعالی علیه – در مثنوی طاقدیس ، جناب مولوی را از نظر عملی مورد انتقاد قرار داده است ، آن جا که می گوید:
عقل ، این است ای رفیق معنوی
هین بگو این با جناب مولوی
مولوی ، گیرم که فهمد نیک و زشت
راه دوزخ داند و راه بهشت
چون کند؟ بیچاره نفسش سرکش است
افکند خود را ، اگر چه آتش است
این روا ، آن ناروا ، داند درست
لیک پایش در عمل لنگ است و سست
فقه و حکمت خواند،جهلش کم نشد
عالم و دانا شد وآدم نشد!
علم چِبوَد ؟ فهم راه نیک و بد
عقل چِبوَد ؟ اختیار نفس خود
چون نداری نفس خود در اختیار
ز امتیاز نیک و بد ، او را چه کار؟
کِی کند دانستن سِر کنگبین
دفع صفرا ، ای نگار نازنین؟!
گر شناسی خوب ، حلوایِ شِکر
کِی شود کام تو شیرین ، ای پسر؟!
---------------------------------------------------------------
نظرات شما عزیزان:
:: برچسبها:
ظهور مهدي,
مولوي تصوف,